مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:21113 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:5

براي رسيدن به حضور قلب در عبادات چه بكنيم؟



حضور قلب در حالات بلند عرفاني و معنوي كاري است در غايت سختي كه سالهاي متمادي و پياپي زمان ميخواهد و فعلاً نبايد از خود چنين انتظاري را داشت ولي ميشود اسبابي را فراهم ساخت كه اجمالاً در نمازها حضور قلبي و حالات خوشي به دست آورد كه برخي از آنها عبارتند:

1- از بين بردن زمينه حواس پرتي و خواطر: بايد در رفتار و گفتار شبانه روزي دقت و مراقبه كرد كه كداميك از آنها فكر و خيال و حواس پرتي را تشديد ميكند مثلاً گاهي بحثهاي جدلي سياسي يا غير سياسي خواطر انسان را زياد ميكند و يا كدورت و برخورد با فلان دوست يلان خويشاوند حواس انسان را پرت ميكند و دهها مثال ديگر كه در زندگي روزمره بسياري از افراد وجود دارد و از عامل شدت بخش خواطر و حواسپرتي هستند خوب دقت شود كه اگر زمينه اين چناني در زندگي شما وجود دارد برطرف شود اين خود جزء مهمترين كارها ميباشد

2- زمينه سازي براي حضور قلب: اين خود چند چيز را ميطلبد:

الف) اقبال قلب: گاهي قلب انسان به انجام يك امر معنوي و عبادي خاصي رغبت و اقبال دارد مثلاً دلش ميخواهد نماز بخواند يا فقط دلش ميخواهد الان قرآن بخواند يا دلش ميخواهد الان دعا و فلان مناجات را بد يا حتي دلش ميخواهد الان غزل عرفاني و شعر معنادار را بخواند به هر كاري كه قلب تمايل و كشش و نسبت به آن اقبال و نشاط داشت به همان كار پرداخته شود امام علي ( ميفرمايند: ان للقلوب شهوه و اقبالاً و ادباراً فأتوها من قبل شهوتها و اقبالها فان القلب اذا اك عمي براي دلها خواهش و رو كردن و پشت كردني است پس شما از ناحيه همان خواهش و رو كردن دلها به آنها بدهيد زيرا هر گاه قلب با ناخوشايندي بر كاري واداشته شود كور ميگردد. با رعايت اين دستور قلب با زمزمههاي معنوي پرورش مييابد و به آنها انس ميگيرد در سايه اين انس گرفتن قطعاً به مرور زمان نمازها هم با حال حضور بيشتري برگزار ميشود. پس اگر كاري كنيم كه خداوند را واقعاً دوست داشته باشيم دل همانجا ميرود كه به آن علاقه داا زور و نذر و تنبيه خود حضور قلب حاصل نميشود. بايد ريشه اصلي حل شود، اگر انسان به خداوند علاقه داشت حتي در غير نماز هم دهنش متوجه به او است، حتي اگر در محيطي شلوغ و پر سر و صدا باشد.

ب) فراغت بال قبل از نماز: قبل از هر نماز بايد از هر كاري دست كشيد و به مدت تقريباً يك ربع تا نيم ساعت مشغول كاري شد كه افكار و خيالات روزمره صفحه دل را خلوت كند بهترين كار هماني است كه در مورد قبلي توضيح داشته شد به قلبش بنگرد كه به چه چيزي اقبال دارد به همان كار بپردازد اگر قلب به هيچ كاري از امور معنوي رغبت نداشته داراي عللي است كه دو علت آن در دو مورد بعدي روشن ميشود.

ج) نشاط داشتن: منظور از نشاط اين نيست كه انسان خوشحال و خندان باشد بلكه يعني كسالت و بي حالي را از خود دور سازد گاهي در اثر اشتغال روزمره خستگي و كسالت انسان را ميگيرد اين كسل بودن و نشاط نداشتن هم براي خوب عمل كردن مورد قبلي مضر است و قلب كمتر رغبت و اقال به امور معنوي پيدا ميكند و هم براي خود نماز خواندن با حضور قلب مضر است امام محمد باقر ( در قسمتي از روايتي ميفرمايند:. و لا تقم الي الصلاه متكاسلا و لا متناعسا. در حال كسل بودن و سستي نزديك به خواب (و خميازه كشان) به نماز مشغول نشويد،(1). پس اين نط هم بايد در آن چند دقيقه فراغت بال قبل از نماز حفظ شود تا قلب به امور معنوي و حالآور اقبال و توجه كند و هم بايد هنگام خواندن خود نماز حفظ شود. د( فراغت فكر از شكم: نه انسان بايد در چند دقيقه فراغت بال و نه در حال نماز آنقدر گرسنه باشد كه گرسنگي و سوزش شكم فكر را مشغول سازد و حواس را پرت كند و نه بايد آنقدر سير باشد كه پركردن شكم و سنگيني آن فكر را مشغول سازد هر دوي اينها هم براي مورد ب يعني فراغت بال قبل از نماز مضر ميباشد و نميتوان از آن چند دقيقه قبل از نماز خوب استفاده كرد (و اين همان علت دومي است كه با اين حال شايد قلب به هيچ امر معنوي اقبال و رغبت پيدا نكند) و هم براي مورد ج يعني نشاط داشتن مضر است در واقع اين فراغت فكر از شكم يكي از باب ايجاد كننده آن نشاط داشتن مورد قلبي است ولي به دليل مهم بودن آن مستقلاً ذكر شد در همان ادامه روايت قبلي ميفرمايند:. و لا متثاقلاً فانها من خلال النفاق. و نيز با سنگيني و پري شكم به نماز نايست زيرا آن موارد پيش گفته از شكاف نفاق برميخيزد يعني نماز خندن با اين حالات ناشي از نفاق است زيرا ظاهرش حكايت از اين ميكند كه توجه به خدا دارد چون به نماز ايستاده ولي باطنش هيچ اقبال و توجهي به خدا ندارد و اين دوگانگي ظاهر و باطن انسان يعني نفاق براي حفظ نشاط بايد اسبابي را قبل از وقت فراغت بال فراهم كرد از جمله اينكه اگر نيازي به خوابيدن است مقداري استراحت شود و اگر با خوردن مختصر چيزي مثل چند دانه خرما يا ميوهاي يا آب ميوه و. نشاط حاصل ميشود حتماً بايد چنين كرد.

ه) رعايت آداب ظاهري نماز: در رسالههاي عمليه بعضي از چيزها را در حال نماز مكروه شمردهاند مثلاً نماز خواندن مقابل دري كه باز است يا روبروي عكس و مجسمه چيزي كه روح دارد و كلاً تمام چيزهايي كه ممكن است حواس نمازگزار را پرت كند و يا هر چيزي كه با خشوع در حانماز سازگاري ندارد مثل انگشت شكستن، بازي با سر و صورت و. بايد ترك شود از آن طرف چيزهايي مثل در حال قيام به مهر نگاه كردن و هر چيزي كه باعث تمركز است رعايت شود.

و) نظم داشتن در نماز اول وقت: خود نظم دغدغه فكري را از بين ميبرد نماز و امور عبادي اگر با نظم انجام گيرد در حضور قلب مؤثر هستند. 3- عزم جزم: هم تمام موارد پيش گفته با عزمي جزم و تصميمي قاطع انجام گيرد و هم وقتي وارد نماز شديد خيلي سفت و محكم بنا را بر اين گذاريد كه در حد توان افكار وهم خيالات و حواس پرتي را كنار گذاريد رعايت كردن دقيق موارد قبلي در موفقيت اين عزم نسبت به خود بسيار مؤثر است هر چه آنها دقيقتر انجام گيرد در خود نماز هم موفقتريد (براي آگاهي بيشتر رجوع شود به كتاب حضور قلب در نماز تأليف آقاي علي اصغر عزيزي تهراني)

براي حضور قلب در نماز بايد از راههاي زير استفاده كنيد: 1- دقت در انجام مقدمات نماز، مانند وضوي با معنويت، انجام مستحباتي چون اذان، اقامه

2- گزينش مكان مناسب براي نماز، دوري ازجاهاي شلوغ و پر سر و صدا و پرهيز از هر آنچه كه موجب انحراف توجه از خداوند شود

3- گزينش وقت مناسب و تا آن جا كه ممكن است اول وقت خواندن نماز.

4- تاحد امكان در مسجد و باجماعت نماز خواندن (به ويژه در جماعاتي كه بعد معنوي بيشتري دارد).

5- نماز را با طمأنينه و دقت در مفاهيم و معاني آن خواندن.

6- در حال ايستاده به مهر نگريستن و در ركوع پايين پا و در تشهّد به دامن خود نظر نمودن.

7- تخليه دل از حب دنيا و امور دنيوي وآن را مالامال از عشق خدا ساختن. توضيح: ذهن انسان همواره متوجه چيزي است كه به آن عشق ميورزد همانند عاشقي كه آني از فكر معشوق خود بيرون نميرود. اين كه ما در نمازهايمان همواره به فكر مسائل ديگر هستيم، به خاطر تعلق شديدفس به دنيا و حب آن است. اما آن كه عاشق حق شد، در هر حال و در هر كاري به ياد خدا خواهد بود به طوري كه گويي هميشه در نماز است.

8- ضبط قوه خيال. توضيح: پرنده لجام گسيخته خيال، چكاوكي است كه هر آن بر شاخساري مينشيند. ازاينرو هميشه افكار انسان به اين طرف وآن طرف متوجه است و قرار و آرامي ندارد اما اگر آدمي با دقت و هوشياري در كنترل آن بكوشد، پس از چند صباحي رام و مطيع شده و به هركه اراده شود متوجه ميگردد. بنابراين انسان بايد در نماز ازاول با قاطعيت بنا را بر اين بگذارد كه تمام توجه خود رابه سوي پروردگار معطوف دارد و هر گاه پرنده خيال از چنگ او گريخت، بلافاصله آن رابه همان جهت برگرداند. اگر چندين مرتبه در ايام متوالي چنين كند، ككم ذهنش عادت خواهد كرد. 9- توجه به عظمت و هيبت پروردگار و فقر و فاقه خود. روشن است اگر آدمي بداند با چه بزرگي روبهرو است و خود در مقابل او هيچ بلكه عين احتياج و فقر و فاقه است، با تمام وجود و ذهن و انديشه خاضع خواهد گرديد. 10- مطالعه پيرامون كيفيت نمازهاي اهل بيت( هم چنين مطالعه كتابهايي چون آداب الصلاة يا پرواز در ملكوت امام خميني و اسرارالصلاة ميرزا جواد ملكي تبريزي بسيار نافع است. 11- تميز بودن بدن و لباس، مسواك زدن دندان و خالي بودن معده در هنگام نماز كه از مستحبات بوده وموجب حضور بيشتر قلب است.

12- ميتوانيد جدولي روزانه در رابطه با كيفيت نماز خود تنظيم نموده و مواردي كه در نماز توجهتان به امور ديگر جلب ميشود، ثبت كنيد. سپس اقدامات لازم را به كار گيريد تا زماني كه موارد عدم حضور قلب به صفر برسد. اين برنامه را نيز تا چهل روز ادامه دهيد و در صورتمايل نتيجه را گزارش كنيد.

براي آگاهي بيشتر ر. ك: جزوه(حضور قلب).

بعضيها ميگويند چون حضور قلب در نماز نداريم پس نماز خواندن فايدهندارد، جواب چيسآيا كسي كه غذاي خود را نيمهكاره و بدون خوب جويدن ميخورد با كسي كه اصلاً غذا نميخورد يكسان است و آيا نفر اول انرژي بيشتري نسبت به شخص دوم كسب نميكند؟ ايا منطقي است كه بگويد چون كاملاً سير نميشوم و همه نياز بدنم تأمين نميشود، پس اصلاً غذا نخورم؟مطلب آن است كه هر چيزي در حد خود تأثير دارد و هرگز معقول نيست كه با از دست دادن مراتب بالاي يك چيز، همه آن را به كلي از دست داد. از طرف ديگر عقل و منطق حكم ميكند كه انسان هر چيز ناقص را به كامل آن مبدل كند نه آن كه همان ناقص را هم از دست بدهد. بنابراين ايد به چنين كساني فهماند كه اين نگرش كاملاً دور از خرد و عقل سليم است و بايد بكوشند آن مقدار از عبادت را با وسوسه شيطاني از دست ندهند. از طرف ديگر به تدريج در بهسازي آن بكوشند تا از بركات دنيوي و اخروي آن بهرهمند شوند و هميشه ظاهر مقدمه رسيدن به باطن استو از راه پوست بايد به مغز رسيد و همه كساني كه ميبينيد يا شنيدهاي نماز با حضور قلب ميخوانند ابتدا از همين ظاهر شروع كردهاند تا به كمال رسيدهاند و به طور كلي رسيدن به كمال در هر مرحله براي انسان تدريجي اآنچه بر ما واجب است اداي تكليف است و خداوند ميخواهد بداند كه آيا ما مطيع او هستيم يا نه؟ بنابراين وقتي انسان نماز را به شكلي كه در شرع مقدس دستور داده شده، بخواند در ظاهر اطاعت كرده است و نميتوان گفت كه او وظيفهاش را انجام نداده است ولو اين كه مثل بي مردم كاملاً متوجه معناي آن نباشد. بلي اگر انسان معناي آن را بفهمد و با خضوع و خشوع و توجه بخواند، نماز كاملتري خوانده است اما اين براي همه افراد مقدور نيست همان طور كه ايمان افراد نيز درجاتي دارد مثلاً در اصول كافي آمده است: ايمان ده درجه دارد كه بعضي يك درجه و بعضي دو درجه و بعضي بيشتر تا ده درجه را دارا هستند. البته ما بايد سعي كنيم نماز را با خضوع و خشوع و توجه بخوانيم و اين مستلزم معرفت بيشتر است و هر اندازه كه معرفت انسان نسبت به معبود زياد شود و عشق و محبت او به خدا افزون گردد و صفاي باطن داشته باشد، مسلماً نماز را با توجه بيشتري خواهد خواند.

براي يافتن حضور قلب در نماز رعايت چند نكته ضروري است: 1- همواره نمازها را اول وقت خواندن، 2- مكان نماز خالي از صداها و اشيايي باشد كه موجب جلب توجه است، 3- تا جايي كه ممكن است در مساجد و به جماعت نماز خواندن، 4- پيش از نماز زمينههاي روحي توجه به معبود رادر خود فراهم ساختن از طريق خواندن دعاهاي هنگام وضو اذان اقامه و ديگر مستحبات قبل از نماز، 5- مهمتر از همه بيرون راندن حب دنيا از نفس و دل را مملو از عشق الهي ساختن. زيرا خيال و انديشه انسان همواره متوجه چيزي است كه بدان دلبستگي دارد چنانكه عاشق در همه حا به ياد معشوق است. پس انسان دوستدار دنيا هميشه حتي در نماز ذهنش متوجه مسائل دنيوي است و آن كه جانش لبريز از عشق خداست در امور دنيوي نيز هيچ گاه فارغ از ياد او نميشود و به عبارتي هماره در نماز است، 6- نكته ديگر آن كه قوه خيال انسان چون چكاوكي است كه اگر با زحمت مداوم تربيت نشود هر آن از شاخي بر شاخ ديگر ميجهد و قرار و آرامي ندارد. از اين رو انسان

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.